صحبت کردن درباره شکست، با اندازه شکست واقعی دردناک است. همانطور که هیچکس روز عروسیاش به طلاق فکر نمیکند، هیچ شرکتی هم در زمان تاسیس شرکت خود به این فکر نمیکند که روزی شکست بخورد.
بر اساس تحقیقی که توسط Statistic Brain در مورد کسبوکارهای نوپا (به طور کلی به شرکتهای جدید اشاره دارند) در ایالات متحده انجام شده، تقریباً همه کسبوکارهای جدید شکست میخورند: 50 درصد بعد از 5 سال و 70 درصد بعد از 10 سال. دادههای آنها نشان داد که 46 درصد از تمام شرکتها در ایالات متحده به دلیل «بیکفایتی» شکست میخورند. این مقدار درصدی که بیان شد شامل مواردی از جمله «قیمتگذاری هیجانی» تا «عدم تجربه در نگهداری سوابق» و «عدم پرداخت مالیاتها» است. 30 درصد بعدی به دلیل «عدم توازن تجربه یا کمبود تجربه مدیریتی» شکست میخورند و 11 درصد به دلیل «عدم تجربه در زمینه کالاها یا خدمات» شکست میخورند.
اما در حالی که نرخ شکست برای کسبوکارهای جدید به طور کلی بالا است، به هیچ وجه در مورد همه استارتاپ ها صدق نمیکند. عددی که معمولا ذکر میشود این است که «90 درصد از استارتاپها شکست میخورند»، اما یک مطالعه توسط مدرس ارشد دانشگاه هاروارد، نشان داد که این عدد ممکن است به 75 درصد نزدیکتر باشد. عدد «واقعی» احتمالاً جایی در میانهی این دو است.
با این حال، این نرخ خیلی بالا است. پس چرا استارتاپها شکست میخورند؟
بیشتر بخوانید: استارتاپ چیست؟ راهنمای جامع راه اندازی استارت آپ
چرا استارتاپها شکست میخورند؟ عوامل شکست استارتاپ ها
در حالی که همه میتوانند از استارتاپهایی که میشناسند و شکست خوردهاند داستان بگویند، بیایید به مطالعهای که به طور واقعی بررسی کرده چرا استارتاپها شکست میخورند نگاه کنیم. CB Insights 101 «پست مرگ استارتاپ» را تحلیل کرده است — همان پستهایی که بنیانگذاران هنگام شکست خوردن شرکتشان در مدیوم منتشر میکنند — تا دلایل شایع شکست استارتاپها را شناسایی کند.
طبق یافتههای آنها، 13 عوامل شکست استارتاپ ها هستند که به همراه برخی از داستانهای جامعه Startups.co برای شما آورده ایم که امیدواریم 20 درصد باقی مانده بنیان گذاران همچنان موفق بمانند. میزان درصد احتمال هریک از عوامل نوشته شده است.
1. عدم نیاز بازار: (42%)
بزرگترین دلیل شکست استارتاپها این است که محصولی میسازند که بازار به آن نیازی ندارد. مطابقت محصول با بازار امری حیاتی است. ممکن است استارتاپ ها راهحلی برای مشکل خودشان پیدا کرده باشند اما در نظر نگرفتهاند که شاید دیگران این مشکل را نخواهند داشت. شاید محصولهای بهتری در بازار وجود داشته باشد. یا شاید بازار هنوز آمادگی این محصول را نداشته باشد. یا شاید جهان به آنچه آنها در حال ارائه هستند نیازی نداشته باشد.
مثال:
در سال 2009 من 63 هزار دلار خرج کردم، شش کارمند پارهوقت استخدام کردم و 9 ماه روی یک محصول کار کردم بعد محصول را راهاندازی کردم…
Jevin Maltais از پادکست Built In A Day میگوید ایده من این بود که همه چیزهایی که در سه خیابان اطرافتان اتفاق میافتد را روی نقشه نشان دهم: همه رویدادها، تصاویر و توییتها. اما متوجه شدم که هیچکس برای مشکلی که من میخواستم حل کنم، اهمیت نمیدهد و هیچ مسیری برای پول درآوردن از آن وجود نداشت.
تجربه: قبل از اینکه چیزی بسازید، با مردم صحبت کنید!
2. تمام شدن پول: (29%)
مشکل بزرگ دیگر، تمام شدن پول قبل از رسیدن به مقصد است. حتی شرکتهایی که خوششانس هستند و تأمین مالی پیدا میکنند، ممکن است با یک دوره مالی کوتاه بد مواجه شوند و در این شرایط باید تصمیم بگیرند که آیا میتوانند اجاره فضای کاری خود را در ماه بعد بپردازند یا خیر.
3. تیم اشتباه: (23%)
یک کلیشه در دنیای استارتاپها این است که استارتاپ مثل بچه است و شریک بنیانگذار شما شبیه همسر شماست. و مثل خیلی از کلیشهها، این یکی هم حقیقت دارد. تیم شما میتواند استارتاپ شما را بسازد یا خراب کند، همانطور که 23 درصد از استارتاپهای شکستخورده به خوبی این را درک کردهاند.
4. رقیب قدرتمند: (19%)
چه یکی از شرکتهای بزرگ که دقیقا همان خدماتی که شما ارائه میدهید را انجام دهد، چه هزاران رقیب کوچک با کسب و کارهای کوچک، از رقیب قدرتمند شکست خوردن دلیل شکست 19 درصد از استارتاپها است.
5. مشکلات قیمتگذاری/هزینهها: (18%)
چه یکی از شرکتهای بزرگ که دقیقا همان خدماتی که شما ارائه میدهید را انجام دهد، چه هزاران رقیب کوچک با کسب و کارهای کوچک، از رقیب قدرتمند شکست خوردن دلیل شکست 19 درصد از استارتاپها است.
6. محصول ضعیف: (17%)
گاهی اوقات بنیانگذاران استارتاپها در تولید محصول خود موفق نمیشوند. این ممکن است به این دلیل باشد که آنها دقیقا نمیدانند چه کاری انجام میدهند.
7. مدل کسبوکار نداشتن/نداشتن مدل تجاری مناسب (17%):
مدلهای کسبوکار جذاب نیستند. آنها سرگرمکننده نیستند. اما بسیار بسیار ضروری برای موفقیت استارتاپ هستند.
8. بازاریابی ضعیف: (14%)
هیچچیز مهمتر از این نیست که مردم محصول شما را بشناسند. بازاریابی ضعیف یکی از دلایل عمده شکست استارتاپها است.
9. نادیده گرفتن مشتریان: (14%)
بازخورد کاربران و مشتریان بسیار مهم است. از لحظهی اولیه ایدهپردازی تا توسعه و آزمایش محصول، بازخورد مشتریان باید در نظر گرفته شود.
10. زمانبندی اشتباه محصول: (13%)
برخی از استارتاپها زودتر از زمانی که بازار یا تکنولوژی آماده باشد، محصول خود را راهاندازی میکنند.
11. از دست دادن تمرکز: (13%)
برای ساخت یک شرکت، به زمان، تلاش، پول و تمرکز نیاز دارید. اگر فردی هستید که به راحتی حواستان پرت میشود یا کارهایی که شروع میکنید را نمیتوانید به پایان برسانید، استارتاپ شما ممکن است در این دسته قرار بگیرد.
12. عدم هماهنگی در تیم/سرمایهگذاران: (13%)
در برخی موارد، مشکلات بین بنیانگذاران و سرمایهگذاران میتواند باعث شکست استارتاپ شود.
13. پیوت اشتباه: (10%)
تغییر در استراتژی جزء طبیعی چرخه استارتاپ است: شما محصولی را راهاندازی میکنید، برخی از آزمایشهای کاربری انجام میدهید و متوجه میشوید که این محصول مناسب نیست. در برخی موارد، این تغییر میتواند به نجات شرکت کمک میکند، اما برای دیگران ممکن است به شکست منجر شود.
دلایل دیگر شکست استارتاپها
در گزارش CB Insights، در واقع 20 دلیل برای شکست استارتاپها آورده شده، اما ما فقط آنهایی را که بیش از 10 درصد از آنها درگیر شدهاند بررسی کردهایم. سایر دلایل شامل:
- 14. کمبود شور و اشتیاق (9%)
- 15. عدم تأمین مالی/علاقه سرمایهگذار (8%)
- 16. چالشهای حقوقی (8%)
- 17. عدم استفاده از شبکه/مشاوران (8%)
- 18. فرسودگی (8%)
- 19. عدم پیوت مناسب (7%)
- 20. موقعیت بد (9%)