استارتاپ چیست
استارتاپ چیست

استارتاپ چیست؟ راهنمای جامع راه اندازی استارت آپ

در این مقاله می آموزید که چگونه یک استارتاپ راه اندازی کنید که مسیر رشد، سود و موفقیت را بپیماید.

استارتاپ چیست؟

استارتاپ فقط به معنای یک شرکت مدرن با امکاناتی مثل خوراکی و نوشیدنی های رایگان یا تعطیلات نامحدود و ساعت کاری شناور نیست. استارتاپ چیزی فراتر از این‌هاست.

 

به بیان ساده، استارتاپ یک شرکت در مراحل اولیه فعالیت خود است. استارتاپ‌ها معمولاً با تعداد کمی از کارکنان، سابقه کاری کم و با تمرکز بر نوآوری و رشد شناخته می‌شوند.

 

پس اگر قصد دارید یک استارتاپ راه‌اندازی کنید، جای درستی آمده‌اید. ادامه مطلب را بخوانید تا با یک راهنمای گام به گام برای راه‌اندازی استارتاپ و برخی از مشکلات رایج استارتاپ‌ها که باید برای آنها آماده باشید، آشنا شوید.

یک استارتاپ کسب‌وکاری نوپاست که برای حل یک مشکل برای مخاطبان هدف تشکیل می‌شود. این نوع کسب‌وکارهای کارآفرینانی به گونه‌ای طراحی شده‌اند که به سرعت رشد کنند. استارتاپ‌ها اغلب برای تأمین مالی رشد خود به ترکیبی از پس‌اندازهای شخصی، تأمین مالی جمعی، سرمایه‌گذاران فرشته و سرمایه‌گذاری خطرپذیر متکی هستند. معمولاً از طریق روش‌هایی مانند خودتأمینی (بوت‌استرپینگ) یا سرمایه‌گذاری خطرپذیر و سایر روش‌ها تأمین مالی می‌شوند.

به طور کلی، استارتاپ‌ها نسبت به کسب‌وکارهایی که جایگاهشان تثبیت شده است پرریسک‌تر تلقی می‌شوند، اما پتانسیل رشد سریع و ایجاد بازدهی قابل‌توجه برای بنیان‌گذاران و سرمایه‌گذاران خود را نیز دارند. استارتاپ‌ها مراحل مختلفی از توسعه را طی می‌کنند، اما متداول‌ترین نوع استارتاپ‌ها که مردم هنگام شنیدن عبارت «کسب‌وکار استارتاپی» به آن فکر می‌کنند، استارتاپ‌های مرحله‌ی اولیه هستند.

بیایید به چند نمونه از استارتاپ‌های معروف نگاهی بیندازیم. در نظر داشته باشید که بسیاری از این کسب‌وکارها به عنوان استارتاپ شروع کردند، اما پس از سال‌ها موفقیت به شرکت‌های بزرگ و کاملاً مستقل تبدیل شده‌اند. با این حال، ذهنیت استارتاپی اغلب بخشی از فرهنگ آن‌ها باقی می‌ماند.

بیشتر بخوانید: عنوان مقاله مرتبط

نمونه ای از استارتاپ های موفق دنیا

اسلک

Slack یک پلتفرم پیام‌رسانی برای تیم‌هاست که به کاربران اجازه می‌دهد تا در زمان واقعی ارتباط برقرار کنند و همکاری کنند. این شرکت در سال ۲۰۱۳ تأسیس شد و به سرعت در بین کسب‌وکارها به دلیل رابط کاربری آسان و قابلیت ادغام با ابزارهای دیگر محبوبیت پیدا کرد

امروزه، اسلک یکی از پرکاربردترین پلتفرم‌های ارتباطی برای تیم‌ها محسوب می‌شود و به عنوان یکی از نمونه‌های موفق استارتاپ شناخته می‌شود. یکی از کلیدهای موفقیت اسلک تأکید زیاد آن بر بازخورد مشتریان بود. بنیان‌گذار استوارت باترفیلد به یاد می‌آورد که از دوستانش در کسب‌وکارهای دیگر درخواست می‌کرد تا اسلک را امتحان کنند و بازخورد دهند.

استرایپ

Stripe یک پلتفرم پردازش پرداخت است که به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا به راحتی و با امنیت پرداخت‌های آنلاین را بپذیرند. این شرکت در سال ۲۰۱۰ تأسیس شد و از آن زمان به یکی از محبوب‌ترین پلتفرم‌های پردازش پرداخت برای کسب‌وکارهای آنلاین تبدیل شده است، به‌ویژه به دلیل API‌های سازگار با توسعه‌دهندگان.

استرایپ سرمایه اولیه خود را از شتاب‌دهنده معروف استارتاپ Y Combinator و سرمایه‌گذاری‌های بیشتر از Sequoia Capital و Andreessen Horowitz دریافت کرد. استرایپ نمونه‌ای کلاسیک از این است که چگونه استارتاپ‌ها می‌توانند در مراحل اولیه با پول و راهنمایی از سوی VCها، سرمایه‌گذاران فرشته، و برنامه‌های شتاب‌دهنده استارتاپ رشد کنند.

امروزه، اسلک یکی از پرکاربردترین پلتفرم‌های ارتباطی برای تیم‌ها محسوب می‌شود و به عنوان یکی از نمونه‌های موفق استارتاپ شناخته می‌شود. یکی از کلیدهای موفقیت اسلک تأکید زیاد آن بر بازخورد مشتریان بود. بنیان‌گذار استوارت باترفیلد به یاد می‌آورد که از دوستانش در کسب‌وکارهای دیگر درخواست می‌کرد تا اسلک را امتحان کنند و بازخورد دهند.

استارتاپ stripe

زوم

Zoom یک پلتفرم ویدئوکنفرانس است که به کاربران اجازه می‌دهد تا از راه دور ملاقات و همکاری کنند. این شرکت در سال ۲۰۱۱ تأسیس شد و از آن زمان به یکی از محبوب‌ترین و پرکاربردترین پلتفرم‌های ویدئوکنفرانس تبدیل شده است، به ویژه در دوران همه‌گیری.

زوم در ابتدا برای جذب سرمایه‌گذاران با مشکل مواجه بود زیرا بسیاری معتقد بودند که بازار اشباع شده است. اما رشد سریع درآمد زوم، سهولت استفاده و قابلیت اطمینان آن باعث شد تا به ارزشی ۱ میلیارد دلاری برسد و به یک استارتاپ «یونیکورن» تبدیل شود که نمونه‌ای برتر از موفقیت استارتاپی است.

استارتاپ زوم

اینس‌تاکارت

Instacart یک سرویس تحویل مواد غذایی آنلاین است که به کاربران اجازه می‌دهد تا از فروشگاه‌های محلی خود خرید کنند و آنها را به درب منزل تحویل دهند. این شرکت در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد و از آن زمان به یکی از بزرگترین خدمات تحویل مواد غذایی در آمریکا و سایر کشورها تبدیل شده است.

اینس‌تاکارت نیز کار خود را در شتاب‌دهنده معروف Y Combinator آغاز کرد. این سرویس نمونه‌ای کلاسیک از استارتاپی است که با ارائه یک راه‌حل نوین و مخرب برای مسئله‌ای که مشتریان حتی از وجود آن خبر نداشتند، به موفقیت دست یافت.

نمونه استارتاپ های موفق

استارتاپ های مرحله اول چیست؟

شروع یک استارتاپ یک مسیر خطی نیست، اما داشتن یک برنامه می‌تواند به روشن شدن اوضاع آشفته کمک کند. بسیاری از کارآفرینان کسب‌وکارهای خود را با استفاده از ابزارها و منابع استارتاپی، از جمله نقشه راه استارتاپ، آغاز می‌کنند که اهداف و انتظارات کسب‌وکار و مسیر پیش رو را مشخص می‌کند. فرآیند برنامه‌ریزی می‌تواند با یک نمای کلی در سطح بالا آغاز شود تا تصویر بزرگ یا هدف نهایی در خط مقدم عملیات باقی بماند.

از آنجا که هر کسب‌وکاری متفاوت است، هیچ دو نقشه راهی به یک شکل نخواهند بود، اما انواع زیادی از نقشه‌های راه وجود دارد که می‌توان هنگام تهیه نقشه راه خود بررسی کرد. 

چه در حال برنامه‌ریزی برای راه‌اندازی یک استارتاپ مرحله اولیه باشید و چه در حال تدوین یک برنامه استراتژیک برای یک استارتاپ موجود، ابتدا باید تعیین کنید که کسب‌وکار شما تحت کدام یک از شش نوع استارتاپ قرار می‌گیرد. سپس می‌توانید استراتژی خود را متناسب با آن تنظیم کرده و یک راه‌اندازی موفقیت‌آمیز را آغاز کنید.

استارت‌آپ‌های اولیه نه تنها در انتظار تامین مالی هستند، بلکه می‌توانند روی توسعه تحقیقات، توسعه کسب‌وکار محصول، تحقیقات بازار و موارد دیگر نیز کار کنند. به دلیل اینکه در مراحل اولیه قرار دارند و با عدم قطعیت مواجه هستند، استارت آپ های در مراحل اولیه پرخطرترین آنها هستند. هنگامی که استارت آپ های مرحله اولیه بودجه دریافت می کنند تا به آنها کمک کند تا محصول خود را در ازای حقوق صاحبان سهام توسعه دهند، به آن سرمایه اولیه اولیه می گویند.

نقشه راه استارتاپ

استارتاپ مرحله اولیه کسب‌وکاری است که هنوز در حال نهایی کردن محصول یا خدمات خود و جمع‌آوری داده‌های بازار است. این شرکت ممکن است توانایی پرداخت حقوق تعداد کمی از کارکنان  را داشته باشد، زیرا هنوز در حال جذب سرمایه است (که ممکن است شامل استفاده از منابع مالی شخصی، شبکه‌های شخصی و حرفه‌ای یا شتاب‌دهنده‌ها باشد).

استارت‌آپ‌های اولیه نه تنها در انتظار تامین مالی هستند، بلکه می‌توانند روی توسعه تحقیقات، توسعه کسب‌وکار محصول، تحقیقات بازار و موارد دیگر نیز کار کنند. به دلیل اینکه در مراحل اولیه قرار دارند و با عدم قطعیت مواجه هستند، استارت آپ های در مراحل اولیه پرخطرترین آنها هستند. هنگامی که استارت آپ های مرحله اولیه بودجه دریافت می کنند تا به آنها کمک کند تا محصول خود را در ازای حقوق صاحبان سهام توسعه دهند، به آن سرمایه اولیه اولیه می گویند.

انواع استارتاپ‌ ها کدامند؟

بیایید به طور مختصر بررسی کنیم که هر یک از این نوع استارتاپ‌ها چه ویژگی‌های منحصر به فردی دارند:

  • استارتاپ‌های کسب‌وکارهای کوچک تا متوسط:

  استارتاپ‌هایی که درآمد و دارایی دارند و تعداد کارکنان آن‌ها از ۲۰۰۰ نفر بیشتر نیست.

 

  • استارتاپ‌های اجتماعی:

  استارتاپ‌هایی که راه‌حل‌هایی برای مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی توسعه، تأمین مالی و پیاده‌سازی می‌کنند.

 

  • استارتاپ‌های کسب‌وکار بزرگ:

  این شرکت‌ها برای نوآوری و ایجاد تحولات قابل توجه در صنعت خود ایجاد می‌شوند.

 

  • استارتاپ‌های مقیاس‌پذیر:

  کسب‌وکارهایی که قصد دارند به طور چشمگیری در طول زمان رشد کنند و به شرکت‌های با رشد سریع و سودآور تبدیل شوند.

  • استارتاپ‌های قابل خرید:

  این استارتاپ‌ها دارای سرمایه کم اما توسعه سریع هستند و برای فروش به شرکت‌های بزرگ‌تر ایجاد می‌شوند.

 

  • استارتاپ‌های سبک زندگی:

  استارتاپ‌هایی که بر روی رفتارها و فعالیت‌ها (یا “سبک زندگی”) که بنیان‌گذاران و مخاطبان هدفشان به آن علاقه دارند، تمرکز دارند.

 

توجه داشته باشید که یک استارتاپ ممکن است در چندین دسته‌بندی قرار گیرد و لزوماً تنها در یک دسته نباشد.

علاوه بر این نوع استارتاپ‌ها، ممکن است با عبارت “استارتاپ ناب” (Lean Startup) آشنا باشید. استارتاپ ناب به فرآیندهای توسعه و رشد اشاره دارد که به منظور کاهش نیاز به تأمین مالی و همچنین کاهش ریسک‌های بازار طراحی شده‌اند. این فرآیند زمان و منابع ارزشمندی را صرفه‌جویی می‌کند که استارتاپ‌ها نمی‌توانند آن‌ها را هدر دهند.

صرف‌نظر از نوع استارتاپ، بیش از ۹۰٪ آن‌ها شکست می‌خورند. بسیاری از این شکست‌ها به مشکلات مربوط به جریان نقدی و مشکلات مدیریتی برمی‌گردد.

راهنمای گام‌ به‌ گام برای راه‌ اندازی استارتاپ آپ موفق

راه‌اندازی یک استارتاپ فرآیندی خطی نیست. این بخش به بررسی بخش‌های مختلفی می‌پردازد که به اصطلاح چرخ استارتاپ را تشکیل می‌دهند.

  1. نوع استارتاپی که می‌خواهید را تعیین کنید

اولین گام برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار استارتاپی موفق، ایجاد یک پایه قوی است. این موضوع برای توانایی شما در رشد و مقیاس‌پذیری مؤثر کسب‌وکارتان حیاتی است. برای این کار، باید تعیین کنید که کسب‌وکار شما به کدام یک از شش نوع استارتاپ مربوط می‌شود.

برای تصمیم‌گیری، از خود سوالات زیر را بپرسید: 

– آیا می‌خواهید کسب‌وکار خود را گسترش دهید یا آن را به صورت کوچک و محلی نگه دارید؟ 

– آیا قصد دارید کسب‌وکار خود را عمومی کنید؟ 

– آیا می‌خواهید کسب‌وکار خود را نگه دارید یا در نهایت آن را بفروشید؟ 

زمانی که گزینه‌های خود را محدود کنید، فرآیند باقی‌مانده واضح‌تر خواهد شد زیرا هدف‌های کسب‌وکار خود را خواهید دانست.

 

  1. استراتژی خود را انتخاب کنید

استراتژی و ساختار قانونی کسب‌وکار خود را در نظر بگیرید. به طور طبیعی، این عوامل بسته به صنعتی که انتخاب می‌کنید متفاوت خواهد بود.

برای مثال، اگر شرکت شما خدمات مشاوره مالی ارائه می‌دهد، باید یاد بگیرید که بهترین نرم‌افزار برای مدیریت داده‌های مشتریان کدام است. ممکن است همچنین نیاز به بررسی استراتژی‌هایی برای دریافت مجوز مشاوره مناسب، ایجاد یک LLC، و در صورت نیاز تشکیل یک تیم داشته باشید.

زمانی که این ایده‌ها را برای استارتاپ خود انتخاب کردید، وقت آن است که محصول یا خدماتی را که می‌خواهید به فروش برسانید، اعتبارسنجی کنید.

**نکته مهم:** برخی از انواع کسب‌وکارها مقررات و هزینه‌های استارتاپ بیشتری نسبت به دیگران دارند. اگر کارآفرین مبتدی هستید، به عنوان مثال، راه‌اندازی کسب‌وکار مالی نیاز به بیمه و مجوزها دارد. این ممکن است برای شما که تازه در حال شروع هستید، مشکل‌ساز باشد.

  1. پژوهش بازار برای محصول یا خدمت خود را انجام دهید

شما کسب‌وکار دارید، اما حالا به یک ایده نیاز دارید. فرض کنید ایده‌ای عالی دارید: جعبه‌های اشتراک برای حیوانات خانگی، قرص‌های خمیردندان، یا شاید یک فضای کار مشترک برای سرویس‌دهی به خودروی شما. 

هرچه ایده شما باشد، آن را دارید. نام‌گذاری کرده‌اید و مشخص کرده‌اید که چگونه یک مشکل را که مشتریان با آن مواجه‌اند، حل می‌کند. و از آن هیجان‌زده‌اید. 

با صحبت با مشتریان بالقوه و درک خواسته‌ها، نیازها، و انتظارات آن‌ها، می‌توانید از سرمایه‌گذاری در محصولات یا خدماتی که مورد علاقه مشتریان شما نیست، اجتناب کنید. همینطور برای تحقیق درباره رقبای خود. با تحقیق مناسب، استارتاپ‌ها می‌توانند از هدر دادن منابع با اطمینان از اینکه ایده و محصولشان به خوبی پذیرفته خواهد شد، قبل از صرف زمان و پول برای ایجاد آن، جلوگیری کنند.

چگونه می‌توانید همین کار را انجام دهید؟ با انجام پژوهش بازار.

پژوهش بازار در ساخت یک استارتاپ ضروری است. این فرآیند می‌تواند به شما کمک کند: 

  • تعریف و درگیر کردن مخاطب هدف خود
  • تحلیل رقبا، و تحقیق درباره محصول یا خدمت، ساختار قیمت‌گذاری، پیام‌رسانی، و پیشنهاد فروش منحصر به فرد (USP) آن‌ها
  • فرمول‌بندی موقعیت‌یابی برای محصول و برند خود
  • سوخت‌رسانی به استراتژی ورود به بازار خود تا نحوه ارائه محصول یا خدمت خود به بازار هدف را مشخص کنید.

**نکته حرفه‌ای:** اگر تازه شروع کرده‌اید، به دوستان، خانواده، و همکاران خود نگاهی بیندازید. ممکن است از بازخورد و دیدگاه‌های مفید زیادی از اطرافیان خود شگفت‌زده شوید.

  1. تأمین مالی استارتاپ

حالا بیایید درباره پول صحبت کنیم. آیا می‌دانستید که اکثر استارتاپ‌ها توسط بنیان‌گذاران خود یا دوستان و خانواده آن‌ها تأمین مالی می‌شوند؟ به این عمل **بوت‌استرپینگ** می‌گویند — زمانی که مالک هزینه‌های کسب‌وکار خود را پرداخت می‌کند.

بوت‌استرپینگ کار سختی است. (یادتان هست که گفتیم 90٪ از استارتاپ‌ها شکست می‌خورند؟) تأمین مالی از طریق سرمایه‌گذاران خارجی هم لزوماً کار را آسان‌تر نمی‌کند، با توجه به اینکه 75٪ از استارتاپ‌های تأمین مالی‌شده شکست می‌خورند.

اما این بدان معنا نیست که نباید به دنبال تأمین مالی باشید. برعکس، اگر به درستی انجام شود، کار کردن با سرمایه‌گذاران می‌تواند بیشتر از پول به شما کمک کند — همچنین می‌تواند ارتباطات، مشاوره، و راهنمایی‌های ارزشمندی را فراهم کند.

راه‌های مختلفی برای جمع‌آوری پول برای استارتاپ شما وجود دارد — به لیست زیر نگاهی بیندازید تا تعیین کنید کدام یک ممکن است برای وضعیت کسب‌وکار شما مناسب باشد.

تأمین مالی شتاب‌دهنده

شتاب‌دهنده‌ها به استارتاپ‌ها کمک می‌کنند تا رشد خود را از طریق پشتیبانی در زمینه‌های مختلفی مانند آموزش مدیریت، فضای اداری، سرمایه، مشاوره، و ارتباطات شبکه‌ای تسریع کنند.

شتاب‌دهنده‌ها می‌توانند توسط سازمان‌های مختلفی حمایت شوند: شرکت‌های تجاری، سازمان‌های غیرانتفاعی، مؤسسات آموزشی، و حتی سازمان‌های توسعه جامعه و اقتصادی. شتاب‌دهنده‌ها همچنین می‌توانند بر اساس صنعت، حوزه تخصصی، یا موقعیت جغرافیایی سازماندهی شوند — برخی ممکن است به‌طور خاص با استارتاپ‌های فین‌تک یا کشاورزی کار کنند، در حالی که دیگران تنها استارتاپ‌های مستقر در کانزاس را پذیرش می‌کنند.

تنها برخی از استارتاپ‌ها مناسب شتاب‌دهنده‌ها هستند. تناسب بستگی به نیازهای سرمایه و فیزیکی، اندازه، موقعیت، و میزان سهامی که مایلید واگذار کنید دارد. با این حال، برای استارتاپ‌های جدید، شتاب‌دهنده‌ها ارزش بررسی را دارند.

تأمین مالی از طریق سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز (Venture Capital) 

سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز (VC) نوعی از سرمایه‌گذاری خصوصی است که به استارتاپ‌هایی با پتانسیل رشد بالا و بلندمدت اعطا می‌شود. این سرمایه توسط سرمایه‌گذاران مخاطره‌آمیز تأمین می‌شود که هدایت این شرکت‌ها یا صندوق‌های تخصصی را بر عهده دارند.

سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز معمولاً یک وضعیت تبادلی است: سرمایه‌گذاران مخاطره‌آمیز پول می‌دهند و در عوض سهام دریافت می‌کنند — که به آن‌ها حق نظارت و تصمیم‌گیری در شرکت را می‌دهد. برخی از استارتاپ‌ها از داشتن صدای اضافی قدردانی می‌کنند؛ در حالی که برخی دیگر این موضوع را نمی‌پسندند. ابزارهایی مانند جدول سرمایه‌گذاری (cap tables) می‌توانند به شما کمک کنند تا سهام خود را درک کنید و مالکیت خود را مدیریت کنید.

سرمایه‌گذاران فرشته نیز تحت پوشش VC قرار می‌گیرند. این‌ها افراد با دارایی‌های بالا هستند که همچنین کارآفرینان موفقی هستند. سرمایه‌گذاران فرشته معمولاً به دنبال سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌هایی هستند که در همان صنعت فعالیت می‌کنند و گاهی اوقات با یک سرمایه‌گذار فرشته دیگر یا گروهی از سرمایه‌گذاران “هم‌سرمایه‌گذاری” می‌کنند.

تأمین مالی از طریق جمع‌آوری کمک‌های مردمی (Crowdfunding)

جمع‌آوری کمک‌های مردمی به معنای جمع‌آوری پول از مشتریان و طرفداران آینده شما است. این روش راهی عالی برای جذب سرمایه بدون واگذاری مالکیت است، اگرچه جمع‌آوری کمک‌های مردمی همان سطح مشاوره و آموزش را که شتاب‌دهنده‌ها یا سرمایه‌گذاران مخاطره‌آمیز ارائه می‌دهند، ندارد.

جمع‌آوری کمک‌های مردمی همچنین برای فراتر از جمع‌آوری پول ارزشمند است. این روش به افزایش آگاهی از برند و محصول شما، بازاریابی برند شما به مخاطبان جدید، و به طور ذاتی تأیید ایده‌های محصول یا خدمت شما کمک می‌کند.

  1. رشد پایگاه مشتریان خود

استارتاپ‌ها به سرعت رشد می‌کنند زیرا مشتریان مناسب را هدف قرار می‌دهند و به طور مداوم تلاش می‌کنند تا پایگاه مشتریان خود را گسترش دهند.

چگونه این کار را انجام می‌دهند؟ پاسخ هک رشد (Growth Hacking) است، که اصطلاحی است برای استفاده از استراتژی‌های خلاقانه، نوآورانه و کم‌هزینه به منظور دستیابی به رشد نمایی کاربران.

در نگاه اول، هک رشد ممکن است دشوار و ترسناک به نظر برسد. اما اگر تاکنون هر جنبه‌ای از استراتژی بازاریابی خود را آزمایش کرده‌اید — مثلاً عنوان ایمیل، قالب فرم وب، یا متن رسانه‌های اجتماعی — بدون اینکه بدانید، به نوعی در هک رشد مشارکت داشته‌اید.

استارتاپ‌ها همچنین می‌توانند به صورت ارگانیک رشد کنند. این فرآیند به رشد حاصل از ابتکارات داخلی نسبت به تأمین مالی خارجی اشاره دارد. برخی از نمونه‌های رشد ارگانیک شامل بازاریابی محتوا، بازاریابی رسانه‌های اجتماعی، بهینه‌سازی موتور جستجو (SEO)، روابط عمومی، تبلیغات پرداختی، و بازاریابی ایمیلی است.

نکته مهم: اگر هک رشد برای شما مناسب نیست، از آوردن فرد دیگری به تیم برای کمک نترسید. اگر در مرحله ابتدایی هستید، می‌توانید به عنوان مشوق برای استعدادهای برتر، سهام ارائه دهید.

راهنمای راه ‌اندازی کسب‌ و کار کوچک

حالا برای کسانی که آرزو دارند یک کسب‌وکار کوچک یا شغل جانبی راه‌اندازی کنند، مراحل هنوز همان است به جز اینکه نیازی به فکر کردن درباره مقیاس بزرگ‌تر نخواهید داشت. تفاوت‌های کسب‌وکارهای کوچک ممکن است شامل موارد زیر باشد:

قصد رشد: مالکان استارتاپ‌های کسب‌وکار کوچک به دنبال راه‌اندازی کسب‌وکار برای رقابت با رقبای بزرگ یا استخدام تعداد زیادی از کارکنان نخواهند بود. خطرات در مقیاس کوچکتر بسیار کمتر است و نیاز به تلاش‌های تأمین مالی کمتری دارد.

هدف کسب‌وکار: کسب‌وکارهای کوچک بازارهای محلی را هدف قرار می‌دهند و برای کسب درآمد به منظور بقای موفق در کسب‌وکار فعالیت می‌کنند. این کسب‌وکارها به دنبال ایجاد تغییرات بزرگ در بازار نیستند.

 

اهداف نهایی: هدف از این نوع کسب‌وکارها ساده است — حفظ سودآوری. در حالی که استارتاپ‌های بزرگ کسب‌وکار به نوآوری و رقابت برای به دست آوردن سهم بزرگ‌ترین بازار ادامه خواهند داد.

مشکلات رایج استارتاپ‌ها

با توجه به نرخ بالای شکست، تعجبی ندارد که استارتاپ‌ها کار سختی هستند. خوشبختانه، تعداد زیادی از کسانی که قبل از شما ریسک کرده و بنیان‌گذار بوده‌اند، چیزهایی درباره مشکلات رایج استارتاپ‌ها و نحوه غلبه بر آن‌ها آموخته‌اند.

در حالی که تمام مشکلات را نمی‌توان به طور کامل بررسی کرد، در اینجا سه مشکل عمده وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کنید:

مشکلات مدیریت محصول

هنگام طراحی و فروش یک محصول، خوب است که به مشتریان خود گوش دهید و به بهبود محصول ادامه دهید. اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید که کی باید متوقف شوید؟ متأسفانه، بسیاری از بنیان‌گذاران به این نکته توجه نمی‌کنند که به “پیشرفت ویژگی” مبتلا می‌شوند.

پیشرفت ویژگی به گسترش مداوم و بیش از حد محصول یا اضافه کردن ویژگی‌های جدید به طور پیوسته اشاره دارد. در حالی که بهبود یک چیز خوب است، بهبود بی‌پایان می‌تواند منابع را تخلیه کند و در نهایت به ضرر تبدیل شود.

به این شکل فکر کنید: اگر هدف شما کاهش وزن باشد، شما به طور مداوم وزن کم نمی‌کنید تا اینکه بمیرید، درست است؟ در یک نقطه از مسیر کاهش وزن، بیشتر بر حفظ و تعادل تمرکز خواهید کرد تا کاهش وزن.

برای محصولات شما نیز همینطور است. عالی است که اهدافی داشته باشید و به دنبال محصول کامل باشید، اما در یک نقطه باید متوقف شوید و بر حفظ یک محصول پرفروش تمرکز کنید. سپس می‌توانید منابع خود را به هدف یا محصول جدیدی اختصاص دهید.

مشکلات مدیریت مالی

قاتل خاموش استارتاپ‌ها: مدیریت مالی و جریان نقدی.

بسیاری از استارتاپ‌ها شکست می‌خورند زیرا:

  • نمی‌توانند پول جذب کنند.
  • پول خود را صرف چیزهای نادرست می‌کنند.
  • پول خود را به اشتباه مدیریت می‌کنند.
  • یا همه موارد بالا.

در حالی که نمی‌توانیم به طور قطعی مشاوره بدهیم که چگونه تمام این مشکلات را برطرف کنید (چون به استارتاپ و هزینه‌های خاص شما بستگی دارد)، می‌توانیم شما را با چند ابزار مفید برای مدیریت بهتر پولتان آشنا کنیم.

فرمول درآمد عملیاتی میزان سودآوری استارتاپ شما را محاسبه می‌کند. سودآوری نشان‌دهنده موفقیت و پتانسیل موفقیت آینده است.

نرخ سوختن (Burn Rate) نشان می‌دهد که چقدر سریع پول را خرج می‌کنید قبل از رسیدن به سودآوری. نرخ سوختن به درستی محاسبه‌شده می‌تواند مسئول رشد، برنامه‌ریزی، و موفقیت آینده باشد.

نسبت بدهی به سرمایه نشان می‌دهد که سرمایه شما چگونه جمع‌آوری شده است. این عدد به وام‌دهندگان و سرمایه‌گذاران می‌گوید که کسب‌وکار شما چقدر از نظر مالی پایدار یا پرریسک است.

سرمایه در گردش (Working Capital) محاسبه می‌کند که چقدر پول برای پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت دارید. این نشان‌دهنده سلامت مالی فعلی کسب‌وکار شما است.

جریان نقدی (Cash Flow) نشان می‌دهد که چقدر پول به کسب‌وکار شما وارد و خارج می‌شود. این دقیقا نشان می‌دهد که پول از کجا می‌آید و چگونه خرج می‌شود.

از این ابزارها و فرمول‌ها برای ارزیابی و بهبود سلامت مالی استارتاپ خود استفاده کنید.

مشکلات مدیریت رشد

اگر از شما بپرسم، مطمئنم می‌توانید فهرستی از بنیان‌گذاران موفق استارتاپ‌ها را ارائه دهید — استیو جابز، بیل گیتس، و جف بزوس، فقط برای نام بردن چند نفر.

در دنیای استارتاپ، مقایسه آسان است. همچنین تغییر فرآیندهای تصمیم‌گیری و حل مشکلات وقتی که می‌شنوید چه چیزی برای دیگران کار کرده است نیز آسان است. اما فقط بر روی داستان‌های موفقیت استارتاپ‌ها تمرکز نکنید و از شکست‌ها غافل نشوید. شکست‌ها نیز می‌توانند دروس ارزشمندی به ما بیاموزند.

این به نام تعصب بقای (Survivorship Bias) شناخته می‌شود و بسیاری از استارتاپ‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. همان‌طور که استارتاپ خود را رشد می‌دهید، مهم است که از شکست‌ها و موفقیت‌ها یاد بگیرید. به همان اندازه که داستان‌های جابز، گیتس، و بزوس شگفت‌انگیز هستند، آنها تنها بخشی از مالکان کسب‌وکارهایی هستند که قبل از شما آمده‌اند.

روی آنچه که پیش روی شما است تمرکز کنید و سعی کنید مقایسه نکنید. اگر سوالی فوری دارید، سعی کنید از موفقیت‌ها و شکست‌های مشابه پاسخ بگیرید — دروس ارزشمندی از هر دو می‌توان دریافت کرد.

رشد در مسیر استارتاپ به سرعت حرکت می‌کند و مدیریت آن می‌تواند بسیار دشوار باشد. با تعادل تأثیر خود و تمرکز بر کسب‌وکار خود، رشد کسب‌وکار خود را در مسیر درست نگه‌دارید.

اشتراک گذاری:

mitra haghnevis

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

لورم ایپسوم متن ساختــگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیــک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *